اولین روز بارانی...

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپ‌های گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟
پیش‌بینی‌اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی می‌کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود

سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی  

 

 


و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین‌های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم...

 

فردا،

فردا دیگر برای قدم زدن نمی‌آیم.
تنها برو!

(میخواهم خواسته تو را، به پاس همه ی روزهای خوبمان، خودم، عملی کنم)  

 

 

تنهایی یعنی ...

تنهایی یعنی تو خونه گوشیتو رو سایلنت نذاری

تنهایی یعنی قبل از خواب به گوشیت بگی شب بخیر گوش کوب

تنهایی یعنی روز ولنتاین تو اینترنت جوک سرچ کنی

تنهایی یعنی وقتی بیرون میری چ گوشیت پیشت باشه چ نباشه فرقی نکنه بحالت

تنهایی یعنی وقتی گوشی‌تو میدی دسته بابات استرس نداشته باشی

تنهایی یعنی صدای اس ام اس گوشیت که میاد نخونده بگی أه بازم ایرانسل اسمس داد

تنهایی یعنی تو لیستت شماره ای رو با اسم عجیب و غریب سیو نکنی

تنهایی یعنی وقتی که گوشیت  زنگ می خوره یه نگاه به صفحه گوشی کنی و بگی أه دوباره فلانیه

تنهایی یعنی نصفه شب که از خواب می پری ببینی نه اسمس داری نه میس کال

تنهایی یعنی جای حلقه عشقت ازین حلقه استیلا بندازی دستت

تنهایی یعنی شب که پیرهنتو در میاری سردی بالشتو تو بغلت احساس کنی

تنهایی یعنی روز تولدت همراه اول و ایرانسل بهت تبریک بگن

تنهایی یعنی وقتی تو خونه گوشیت زنگ می خوره راحت و با صدای بلند صحبت کنی

تنهایی یعنی وقتی که تلفنت تموم میشه جای اینکه بگی مواظب خودت باش بگی بااااااااشه بابا خدافس! 

تنهایی یعنی از هیچ گشت ارشادی تو خیابون نترسی

تنهایی یعنی ماهی یه بار یه شارژ 1000تومنی بخری

تنهایی یعنی آهنگ پیشوازت ازین بندریا باشه وعشق مِشق تعطیل باشه

تنهایی یعنی وقتی قلم و کاغذ که دست میگیری عکس یه مزرعه با4تا گاو و گوسفند بکشی

تنهایی یعنی وقتی میری تو خیابون چشات عین فانوس دریایی بچرخه و یاد کسی نیوفتی که بخوای بخاطر اون سر به زیر باشی

تنهایی یعنی بری کافی شاپ و روبروت آدم خیالی نشسته باشه

تنهایی یعنی وقتی میری پارک رو صندلی یه نفره بشینی

تنهایی یعنی هرچی شماره تلفن های گوشیتو بالا بایین کنی کسیو پیدانکنی که بتونی باهاش درد ودل کنی

تنهایی یعنی یه حرفی چند سال تو دلت باشه اما به هیشکی نتونی بگی

تنهایی یعنی هر وقت که دلت یه کسیو میخواد به دردو دلت گوش بده هیشکی برای تو وقت نداره

تنهایی یعنی شبا تا سپیده دم سقف و نگاه کنی و باسقف حرف بزنی

تنهایی یعنی صبح که با چشای خیس از خواب پا میشی و رو بالشت هنوز قطره های اشکتو ببینی بغضت بگیره از اینکه که چقد تنهایی

تنهایی یعنی دنیای این روزای ما.....

تو مرا به بازی کشاندی ...

تو مرا به بازی کشاندی 
 
 
و من عاشقانه همبازی ات شدم 
 
 
تقلب کردی و من  
 
چشم‌هایم را بستم  
 
تا فکر کنی  
 
تو برنده ی بازی بودی  
 
اما غافل بودی که  
 
از پشت پلک‌های بسته‌ام 
 
 
عاشقانه  
 
دستت را خوانده بوده ام.....!  
 
 
 

فرشته ای ...

روزی قومی، فرشته ای را دیدند که در یک دست  مشعلی دارد و در دست دیگرش سطلی آب .

ازاو پرسیدند : این چیست که با خود حمل میکنی ؟ 

پس از لحظه ای سکوت نفسش را بیرون دمید و گفت : میروم تا با این مشعل بهشت را به آتش بکشم و با این سطل آب ، جنم را خاموش کنم ... . 

و آنجا بود که آن قوم به گریه افتادند و رستگار شدند... .



هر کسی این داستان را از حکیم شنید از او پرسید که منظور این داستان چه بود و آن قوم چرا رستگار شدند ؟ حکیم جوابشان را داد : بهتر آن بود که شما خود به مقصود می رسیدید اما چون زمانه اندک است داستان را روشن تر بیان خواهم کرد :


خوب نیست انسان به گواهی ترس از جهنم و رسیدن به بهشت جاودان در دنیا تلاش کند . نیک آن است که خدا را دریابد و به سوی او تلاش کند و دوست داشتن را فقط او ببیند  تا  او نیز پاداشش را بدهد 

 

پروازت...

پروازت را دیدم عاشقت شدم.

من نیامدم تا جلوی پرواز ترا بگیرم.

پرواز کن ...

بگذار با دیدنت در خود غرق شوم !

برای این انتخاب.....  

 

یا علی...

یا علی رفتیم بقیع اما چه سود 

 

هرچه گشتم فاطمه انجا نبود 

 

یا علی قبر پرستویت کجاست؟ 

 

ان گل صدبرگ خوشبویت کجاست؟ 

 

هرچه باشد من نمک پرورده ام 

 

دل به عشق فاطمه خوش کرده ام 

 

حج من بی فاطمه بی حاصل است 

 

فاطمه حلال صد ها مشکل است 

 

شهادت حضرت فاطمه برشما خوبان تسلیت باد