قاصدک...

قاصدک غم دارم،
غم آوارگی و دربدری،
غم تنهایی و خونین جگری
قاصدک وای به من همه از خویش مرا می رانند،
همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند
مادر من غم هاست،مهد و گهواره ی من ماتم هاست،
قاصدک دریابم!
روح من عصیان زده و طوفانیست،
آسمان نگهم بارانیست
قاصدک غم دارم،غم به اندازه سنگینی عالم دارم،
غم من صحراهاست،افق تیره او ناپیداست
قاصدک دیگر از این پس منم و تنهایی
و به تنهایی خود در هوس عیسایی،
و به عیسایی خود منتظر معجزه ای _غوغایی
قاصدک حال گریزش دارم،
می گریزم به جهانی که در آن پستی نیست،
پستی و مستی و بد مستی نیست
می گریزم به جهانی که مرا ناپیداست شاید آن نیز فقط یک رویاست




نظرات 2 + ارسال نظر
شیوا یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:22 ب.ظ http://just-kiss-1.blogsky.com/

سلام دوسم خوبی
خوش حالم که هنوز وبلاگت پا بر جاست
موفق باشی به امید دیدار

احمد-ا جمعه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:33 ق.ظ

قاصدک خود
به تنهایی همه بار بدوش
نگران تو نبود
جوانی به قامت سر به فلک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد