همینطوری...

چقدر بد که بخوای گریه کنی اما نتونی چقدر بد که یه کیو دوست داشته باشی صداشو نتونی بشنوی وچقدر بد که همش به یاد یکی با تکه پارچه به نام عروسک خوابت ببره  

 

 

 

 

دل من جـــــــــاده که نیست هر از گاهی


که تنها مانـــــــــدی... در فکر عبـــــــــورش باشـــــــی


هروقت هم خواستی دور بزنی


خانه دل من یک خیابان یک طرفه است .برگشت نداره


خیابان نیست که از همان جایی آمدی بروی ...


بفهم! ...


این لامصب اسمش احساس است 

 

 

 

هنگامی که در زندگی اوج میگیری،

دوستانت می فهمند تو چه کسی بودی.

اما هنگامی که در زندگی، به زمین می خوری،

آنوقت تو میفهمی که دوستانت چه کسانی بودند یا هستند ...

آری گاهی شکست از پیروزی مفیدتر است . 

نظرات 2 + ارسال نظر
احمد-ا پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ق.ظ

همینطوری ات
هم زیبا بود فقط اگه یه مقدار بیشترتر از نامهربانی هایش را بر میداشتی !
اما بالاخره از :
یافاطمه زهرا ات
اولین روز بارانی . . . ات
تنهایی یعنی . . .
تو مرا به بازی کشاندی . . .
و حتی
فرشته ای . . .
و . . . به دلمان چسپید !

تزیین پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ب.ظ http://arusdamad.blogsky.com/

سمانه جان مدل هات رسید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد